ژنــرال نویس

به روز شد...

ای کاش اجازه انتخاب داشتیم

  • ۱۰۳
ای کاش اجازه انتخاب داشتیم

"ای کاش اجازه انتخاب داشتیم"

نویسنده: میثم حیدری


میدونم خبر نداری روزایی که نیستی چی به سرم میاد.

با اینکه خیلی وقته ندارمت اما هنوز در خونه که باز میشه دنبال بوی عطرت لابه لای هوای خونه میگردم.

نیستی که ببینی این خونه فقط چندتا میله فلزی کم داره تا دقیق بشه مثل یه قفس.

نیستی که ببینی خیابونا دیگه مثل قبل برام جذابیتی نداره دیگه حتی هوایی که تنفس میکنم بدون تو تهوع اوره.

جهت مشاهده بقیه به ادامه مطلب مراجعه کنید...

دیگه خنده برام معنایی نداره روزها تکراری شدن و شب ها مثل قبل نیست رنگ و بوی خودش رو از دست داده همونطور که من رنگ سرخ قلبم رو بعد از تو از دست دادم.


کجایی ببینی ساعت روی دیوار خونه هم دیگه حس و حال حرکت کردن نداره من چی بگم؟

من چی بگم که چندساله حس و حال حرکت و حتی زندگی کردن رو ندارم.


بعضی وقتا تو خیابون راه میفتم و تا هرجا که ادامه داشته باشه باهاش قدم میزنم و این خاطراته که به جای تو کنارم راه میاد،

عین دیوونه ها باهات حرف میزنم بعضی وقتا که جوابمو نمیدی رومو میکنم اون طرف و عین دخترا قهرمیکنم بلکه نازمو بکشی،اما تو دلم حس میکنم توهم داری بهم میخندی دستامو میزارم تو جیبم و سرم رو میندازم پایین.

به راهم ادامه میدم

به این مسیر تکراری بدون تو

به خودم میام میبینم ساعت هاست تو خیابونم و زیرلب زمزمه میکنم:

امشبم باهام حرف نزدی.


شبای من اینجوری میگذره شبای تو چطور؟

شبای من با بغض میگذره شبای تو چطور؟

توهم به اینکه چیکارمیکنم فکرمیکنی ؟تو هم تو خلوتت با خدا حرف میزنی؟توخیابون قدم میزنی؟

قدم نمیزنی،توخلوتت به من فکرنمیکنی اما میدونم هروقت دلتنگ میشم واسه چندثانیه هم که شده از خدا اجازه میگیری میای کنارم.

حضورت رو همیشه حس کردم.

حالا ای کاش اجازه انتخاب داشتیم


یا تو برای همیشه میومدی کنار من

یا من برای همیشه میمردم.


نویسنده: میثم حیدری

اختصاصی وبسایت مش رحیم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی